امپرسیونیسم نوعی نقاشی است که در پاریس و فرانسه قرن نوزدهم آغاز شد.
سبک، شیوه ها و موضوعات امپرسیونیسم، سبک نقاشی تاریخی را نفی کرد و به دقت ضربات مخفی قلم در رویدادهای تاریخی را با رنگ های غلیظ و روشن صحنه های مدرن تعویض کرد.
امپرسیونیست ها برخلاف هنرمندانی که قبل از ظهور امپرسیونیسم کار می کردند، بیشتر نقاشی های خود را در بیرون نقاشی می کردند و دوست داشتند موضوعات طبیعی مانند درختان ، دشت ها ، مزارع و اقیانوس ها را توصیف کنند.
آنها غالباً موضوعات خود را گسترده می کردند و آنچه می دیدند را ترسیم می کردند.
پیش از امپرسیونیست
نقاشان معمولاً سوژه اصلی نقاشی هایشان را درمرکز نقاشی قرار می دادند و این سوژه اولین چیزی بود که تماشاگر توجهش به آن جلب می شد و به آن نگاه می کرد و زمینه نقاشی چندان مهم به نظر نظر نمی رسید.
همچنین تا پیش از امپرسیونیست ها تمرکز اصلی در میانه نقاشی بود.
امپرسیونیست ها اغلب تأکید بیشتری بر جای وقوع ماجرا یا سوژه و شخصیت اصلی داشتند، برای این کار آنها سوژه اصلی را ترجیحاً به جای اطراف در مرکز نقاشی قرار می دادند.
نقاشی یک امپرسیونیست بیشتر شبیه به عکس است.
یک عکس نه تنها سوژه اصلی، بلکه هر چیزی در اطراف سوژه است را هم به تور می اندازد. عکاسی هم درست در میانه قرن نوزدهم یعنی هم دوره پیدایش امپرسیونیسم محبوبیت پیدا کرد و دید امپرسیونیست ها را نسبت به چیزها تحت تأثیر قرار داد.
تا پیش از امپرسیونیست ها، نقاشان بیشتر در یک مکان بسته می نشستند و نقاشی می کردند و نقاشی هایشان را نیز بسیار دقیق و با جزییات می کشیدند.
پیدایش پست امپرسیونیسم
اگرچه بسیاری از هنرمندان مشهور غربی بخشی از جنبش امپرسیونیست بودند، اما واژه ی امپرسیونیست اساساً بهعنوان یک کلمه ی «خفتآور» از سوی منتقدان هنری که از این سبک جدید نقاشی وحشتزده بودند ابداع شد.
در اواسط ده ه ی اول قرن نوزدهم و زمانی که جنبش امپرسیونیست متولد شد، کاملاً پذیرفتهشده بود که هنرمندان مطرح رنگ ها را باهم ترکیب میکنند و نمودِ ضربات قلم بهمنظور خلق سطحی «صاف» را به حداقل میرسانند. در عوض، امپرسیونیسم ویژگی هایی چون ضربات کوتاه و آشکار قلم بر روی بوم داشت که کثیف و شلخته به نظر میرسید.
نقاشی «امپرسیون: طلوع آفتاب» نمونهای از یک اثر امپرسیونیستی از جهات مختلف است.
این اثر تصویری مبهم از بندری در شمال فرانسه را به نمایش میگذارد که قایقها و شخصی تها در آن مسطح و شبیه به سایه هستند، درحالی که بازتاب نور قرمز خورشید در آب، فرمی ملموس از ضربات آشکار قلم بر روی بوم را به نمایش میگذارد.
چیزی که ما از این تصویر مشاهده میکنیم، قطعاً یک نقاشی است.
مونه هیچ تلاشی برای بهبود اثر خود با ارائه ی جزئیات بیشتر از صحنه ها نکرده است.
این نقاشی بیدقت قایقها، سختی دیدن موضوعات در فضای مه گرفته همراه با تابش نور آفتاب در پشت آنها را به نمایش میگذارد.
مونه این سختی را به جان میخرد و از آن بهعنوان فرصتی برای نمایش یک اثر خاص بهره میبرد که بیشتر در مورد نور گذرا و لحظهای و شرایط جوی بهجای پرداختن به موضوعات در صحنه صحبت میکند.
به نظر شما آیا چیز دیگری در این اثر وجود دارد که به ما بگوید اینجا بندر لو هاور (Le Havre) در شمال فرانسه است؟ مونه در مصاحبهای اعتراف میکند که در به تصویر کشیدن یک مکان قابلشناسایی با شکست روبهرو شده است.
وقتیکه از او در مورد عنوان نقاشی برای قرار دادن در فهرست اولین نمایشگاه امپرسیونیست سؤال شد، پاسخش این بود: «من نمی توانستم مشخصاً این اثر را نمایی از بندر لو هاور بنامم؛ بنابراین نام آن را امپرسیون گذاشتم.» مونه با این تصمیم به طور ناخواسته نامی برای این جنبش هنری انتخاب میکند و اثر وی نیز بر ضربات قلم بر روی بوم، نور و فضا بهجای بازنمایی دقیق موضوعات تمرکز دارد؛ اثری که بعدها تبدیل به نمادی برای سبک امپرسیونیسم میشود.
چرا سبک امپرسیونیسم همیشه مورد توجه نبوده
شاید باعث تعجب باشد که بدانید این جنبش هنری در ابتدا محبوبیت امروزی را نداشت و آثار آن با قیمتهای نجومی به فروش نمیرسید و انبوه ی از مخاطبان را به خود جذب نمیکرد.
حتی واژه ی «امپرسیونیسم» در ابتدا به طور تمسخرآمیزی در ارتباط با اولین نمایشگاه برگزارشده ی این هنر جدید در سال ۱۸۷۴ از سوی انجمن نقاشان، هنرمندان و مجسمهسازان ناشناس به کار رفت. این هنرمندان به طور کاملاً عمدی از واژه ی «ناشناس» استفاده کردند. آنها میخواستند تا از هرگونه برچسب محدوده کننده به گروهشان که متشکل از هنرمندانی با سبکها و تکنیکهای مختلف نقاشی بود جلوگیری کنند.آنها سرانجام بین سالهای ۱۸۷۴ تا ۱۸۸۶، ۸ نمایشگاه برگزار کردند.
این گروه شامل هنرمندانی میشد که بعدها تبدیل به مشهورترین نقاشان امپرسیونیست شدند؛ گوستاو کایبوت، مری کِسات، ادگار دگا، کلود مونه، برت موریسو، کامیل پیسارو، پیر آگوست رنوار و آلفرد سیسلی از جمله ی این هنرمندان بودند.
برخی از آنها امروزه با جنبشهای هنر مدرن بعدی نظیر پست امپرسیونیسم یا سمبلیم پیوند داده میشوند. علیرغم متنوع بودن این هنرمندان، بینندگان و منتقدان آن دوران که از نمایشگاه آنها دیدن کرده بودند انتظار داشتند که این گروه کارهایی با اهداف و ویژگی های مشترک را به نمایش بگذارد؛ خیلی زود برچسب امپرسیونیسم بهعنوان یک جنبش هنری جدید، با هنرمندانی از انجمن نقاشان ناشناس در هسته ی آن، پا به عرصه گذاشت.
اولین اثر امپرسیونیستی که منتقدان را تحت تأثیر قرار داد، نقاشی کلود مونه با عنوان «امپرسیون: طلوع آفتاب» بود. ژوزف ونسان، نقاش محافظهکار، به طعنهآمیزترین شکل ممکن از این اثر انتقاد کرد و کار مونه را «یک کاغذ دیواری ناتمام» نامید. نامیدن یک هنرمند با لقب امپرسیونیست در سال ۱۸۷۴ نوعی فحش محسوب میشد؛ به این معنی که نقاش هیچ مهارتی نداشته و فاقد عقل سلیم برای پایان دادن اثر خود، پیش از فروش آن است.
پدید آمدن واژه امپرسیونیست
لویی لروی (Louis Leroy) اولین منتقدی بود که بر واژه ی «امپرسیون» در ارتباط با سبک جدید نقاشی تأکید داشت؛ وی این نام را از اثر مونه «امپرسیون: طلوع خورشید» در یک مقاله ی طنزآمیز با عنوان «نمایشگاه امپرسیونیستها» که در مجله ی مشهور لو شاریواری (Le Charivari) چاپ شد، عاریت گرفت. لروی دریافت که استفاده ی مونه از «امپرسیون» در اثر خود کاملاً صحیح است، زیرا این اثر به این موضوع اشاره دارد که نقاشی مونه بر اساس عرفهای بازنمایی آکادمیک ناتمام به نظر میرسد.
به همین خاطر، این اثر یک امپرسیون محض از صحنه را بهجای یک اثر هنری کامل و ساختاریافته به نمایش میگذارد.
لروی مرتباً بر واژه ی امپرسیون در مقاله ی خود تأکید میکرد و بسیاری از آثار مونه و همکاران وی در نمایشگاه سال ۱۸۷۴ را کثیف و شلخته، بیدقت و بیپروا میخواند.
او حتی پا را فراتر از این گذاشت و اثر مونه را با یک کاغذدیواری بَدَوی مقایسه کرد. او همچنین اثر پیسارو با عنوان شبنم یخزده (Hoarfrost) را به پالت کثیف نقاشی تشبی ه کرد.
علیرغم این انتقادات تند و پیوند زدن واژه ی امپرسیون به کثیفی و شلختگی، ۲ سال بعد امپرسیونیسم و امپرسیونیست به طور گسترده از سوی طرفداران و همچنین بدنامان این جنبش برای برچسب زدن به آثار هنری جدید مورد استفاده قرار گرفت.
بدون شک این انعطافپذیری واژه ی امپرسیون بود که اجازه میداد به طور گسترده از آن استفاده شود، اما این انعطافپذیری با ابهام فراوان در مورد اهداف این جنبش نیز همراه بود.
استفاده ی لروی از این واژه، نشان از یک «امپرسیون اولیه» عجول و بیدقت داشت، اما این واژه نیز دارای یک معنی دقیق و تکنیکی بهعنوان یک کلمه ی علمی است که تحریک عصبهای بصری و حسی را در پی دارد.
این تعریف علمی به پروژهای از بررسی دقیق و سندسازی عینی دلالت دارد، اما برای یک پاسخ ذهنی و مجزا، وقتیکه فردی «امپرسیون» یک فرد، مکان یا چیزی را به نمایش میگذارد، نیز به کار میرود. تعمیم عجولانه یا بررسی دقیق؟ سندسازی عینی یا تفسیر ذهنی؟ تمامی این صفات متناقض با جنبش امپرسیونیست مرتبط هستند.
رنگ های امپرسیونیسم
نقاشی رنوار با نام «مطالعه: نیمتنه، اثر آفتاب» موضوعی نسبتاً سنتی در قالب یک ژست مرسوم سه ربع را به تصویر میکشد اما رنگ و ضربات قلم بر روی بوم نسبت به استاندارهای سبک طبیعتگرایی سنتی آن دوران بسیار عجیب و نامعقول است. علاوه بر رنگ گوشت، رنگ پوست مدل نیز طیفهای گیرایی از رنگ، از قرمز و زرد گرفته تا صورتی، آبی-خاکستری و حتی بنفش را در برمیگیرد. بهعلاوه کمی رنگ سفید به نشانه ی پارچه، پاهای این مدل را میپوشاند و در آن حرکاتی از قلم با رنگ های آبی و قرمز نیز دیده میشود.
منتقد هنری، آلبرت وُلف، استفاده از رنگ در این نقاشی را در قالب واژگان فنی به چالش میکشد: «به رنوار بفهمانید که بدن یک زن تودهای از گوشت در حال تجزی ه با کبودی های بنفش و سبز که در مراحل پایانی تجزی ه ی جسد اتفاق میافتد، نیست.»
انتقاد وُلف از یک تصور شایع که استفاده از رنگ در نقاشی میبایست موضعی باشد، نشات میگیرد.
رنگ موضعی به معنای رنگ واقعی یک اثر در زیر نور سفید در طبیعت است. رنگ موضعی روشی برای رنگآمیزی نقاشی ها به شیوه ی سنتی از زمان رنسانس به بعد است.
فضای تصویری
روش نقاشان امپرسیونیست در به تصویر کشیدن فضای تصویری نیز اغلب متفاوت است. هنرمندان سنتی و آکادمیک اغلب تمایل به ترسیم نقاشی هایی با اجزای متمرکز، نزدیک به هم و متوازن نظیر نقاشی «سوگند هوراتی ها» از ژاک لویی دیوید دارند. در این نقاشی، موضوع بهدقت برای بینندهای که از فاصلهای مشخص به تابلو نگاه میکند، صحنهآرایی شده است.
اگرچه می توان زاوی ه ی نگاه خود در تابلوی «بلوار کاپوسین» از مونه را حدس زد، اما عجیب است که نقاش هیچ مکان دقیقی برای ایستادن در این اثر را به ما نشان نمیدهد و خطوط قائم بلوار در سمت راست بوم محو میشوند، گویی ما خود را از یک پنجره یا یک بالکن بر فراز بلوار به بیرون خم کردهایم.
به طور مشابه می توان این موضوع را در نقاشی دگا با عنوان «سفیران کافه کنسرت» مشاهده کرد؛ واماندگی اثر در نمایش هرگونه تکنیکهای سهبعدی برای خلق بدن شخصی تها مشهود است و بر حسی از تلو تلو خوردن در وسط یک جمعیت تأکید دارد.
ارتباط امپرسیونیسم و زندگی مدرن
امپرسیونیسم شیوه ی جدیدی از تماشای دنیا خلق کرد. این سبک راه ی برای مشاهده ی شهرها، حومه ها و مناطق روستایی بهعنوان بازتابی از مدرنیزاسیون بود که هرکدام از این هنرمندان آن را درک میکرد و میخواست آنها را از نگاه خود به تصویر بکشد.
مدرنی ته، تبدیل به موضوع اصلی آنها برای نقاشی شد. صحنه های اساطیری و مذهبی در انجیل و رویدادهای تاریخی که در «نقاشی تاریخی» بهوفور یافت میشد، جای خود را به موضوعاتی از زندگی معاصر نظیر کافه ها و زندگی خیابانی در پاریس، حومه و لذتهای زندگی روستایی در خارج از پاریس، رقصنده ها، خوانندگان و کارگران دادند.
امپرسیونیستها تلاش کردند تا تغییر سریع نور طبیعی در روز را از طریق نقاشی در فضای باز به ثبت برسانند.
آنها رنگ ها را بهجای ترکیب بر روی پالت، بر روی بوم نقاشی با یکدیگر ترکیب کردند و بهسرعت رنگ های مکمل خیس را برای خلق رنگدانه های ترکیبی جدید بر روی هم کشیدند. امپرسیونیستها برای دستیابی به نمایی که خواهان آن بودند، تکنیک «رنگ های شکسته» را خلق کردند. آنها در این تکنیک فضاهایی در لایه های بالایی برای نمایش رنگ های زیرین به جا گذاشتند و شیوه ی هنرمندان قدیمی برای رنگ زنی غلیظ و شدید را رها کردند.
پیدایش پست امپرسیونیسم
امپرسیونیستها بین سالهای ۱۸۷۴ تا ۱۸۸۶، ۸ نمایشگاه نقاشی برگزار کردند، هرچند شمار معدودی از هنرمندان اصلی این سبک در تمامی نمایشگاه ها حاضر شدند. پس از سال ۱۸۸۶، گالری ها اقدام به برگزاری نمایشگاه های انفرادی یا گروه ی کوچک کردند که در آن هر هنرمند بر آثار خود تمرکز میکرد.
بااینوجود، آنها همچنان باهم دوست باقی ماندند. هرچند دگا دیگر با پیسارو به این خاطر که خودش یک مخالف سرسخت آلفرد دریفوس بود و پیسارو نیز از مذهبی هودیت پیروی میکرد، حرف نزد.
هنرمندان امپرسیونیست اکثراً در کافه های شهر پاریس گرد هم جمع میشدند. بسیاری از آنها در محله ی باتینیول (Batignolles) در منطقه ی هفدهم پاریس زندگی میکردند. پاتوق محبوب آنها در پاریس، کافه ی گِربوا (Guerbois) در خیابان کلیشی (Clichy) در پاریس بود. تمامی امپرسیونیستها باهم در ارتباط بودند و یکدیگر را حمایت میکردند. از میان گروه اصلی منتسب به «انجمن هنرمندان ناشناس» مونه از همه بیشتر عمر کرد و تا سال ۱۹۲۶ زنده ماند.
برخی از هنرمندانی که در نمایشگاه های دهه ی ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ شرکت کردند، هنر خود را به سمت و سویی متفاوت بردند. آنها تبدیل به پست امپرسیونیست شدند؛ پل سزان، پل گوگن، ژرژ سورا و دیگران این جنبش را تشکیل دادند.
روند رشد پست امپرسیونیسم
امپرسیونیستها بین سالهای ۱۸۷۴ تا ۱۸۸۶، ۸ نمایشگاه نقاشی برگزار کردند، هرچند شمار معدودی از هنرمندان اصلی این سبک در تمامی نمایشگاه ها حاضر شدند. پس از سال ۱۸۸۶، گالری ها اقدام به برگزاری نمایشگاه های انفرادی یا گروه ی کوچک کردند که در آن هر هنرمند بر آثار خود تمرکز میکرد.
بااینوجود، آنها همچنان باهم دوست باقی ماندند. هرچند دگا دیگر با پیسارو به این خاطر که خودش یک مخالف سرسخت آلفرد دریفوس بود و پیسارو نیز از مذهب یهدیت پیروی میکرد، حرف نزد.
هنرمندان امپرسیونیست اکثراً در کافه های شهر پاریس گرد هم جمع میشدند. بسیاری از آنها در محله ی باتینیول (Batignolles) در منطقه ی هفدهم پاریس زندگی میکردند. پاتوق محبوب آنها در پاریس، کافه ی گِربوا (Guerbois) در خیابان کلیشی (Clichy) در پاریس بود.
تمامی امپرسیونیستها باهم در ارتباط بودند و یکدیگر را حمایت میکردند. از میان گروه اصلی منتسب به «انجمن هنرمندان ناشناس» مونه از همه بیشتر عمر کرد و تا سال ۱۹۲۶ زنده ماند.
برخی از هنرمندانی که در نمایشگاه های دهه ی ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ شرکت کردند، هنر خود را به سمت و سویی متفاوت بردند. آنها تبدیل به پست امپرسیونیست شدند؛ پل سزان، پل گوگن، ژرژ سورا و دیگران این جنبش را تشکیل دادند.
شناخته شده ترین نقاشان امپرسیونیست
ادگار دگا
- خانواده ی بلِلی؛ موزه اورسی در پاریس
- در رقابهای روستایی؛ موزه هنرهای زیبای بوستون
- کلاس رقص؛ موزه ی هنر متروپولی تن
- دیدار از یک موزه؛ موزه ی هنرهای زیبای بوستون
گوستاو کایبوت
- کف سابها (رندهکاران)؛ موزه ی اورسی پاریس
- خیابان پاریس: روز بارانی؛ موسسه ی هنری شیکاگو
- مردی در حمام؛ کلکسیون خصوصی؛ به نمایش درآمده در گالری ملی بری تانیا در لندن
برت موریسو
- گهواره؛ موزه ی اورسی پاریس
- شکار پروانه ها؛ موزه ی اورسی پاریس
مری کسات
- زنی با گردنبند مروارید در لِژ؛ موزه ی هنر فیلادلفیا
- لِژ؛ گالری ملی هنر
- حمام کودک؛ موسسه ی هنر شیکاگو
کلود مونه
- پل آرژانتوی؛ موزه ی اورسی پاریس
- ایستگاه سن لازار؛ موزه ی هنر هاروارد
- نیلوفر آبی؛ موزه ی اورانژری پاریس
- امپرسیون: طلوع آفتاب؛ موزه ی مارموتان پاریس
پیر آگوست رنوار
- لُژ؛ گالری کورتولد لندن
- بلوار بزرگ؛ موزه هنر فیلادلفیا
- مولن دو لا گلت؛ موزه ی اورسی پاریس
- نهار قایقرانان؛ کلکسیون فیلیپس در واشنگتن
- تنشویان بزرگ؛ موزه هنر فیلادلفیا
برای خرید تابلوهای نقاشی امپرسیونیسم به صفحه ی تابلو نقاشی دیواری جات مراجعه کنید.